خامه پرست :: 83/10/15:: 12:19 صبح
سرهنگ کیسه را روی میز خالی کرد. یک عالمه گوش آدم بود؛ درست مثل قیسی یا هلوی خشک کرده.
یکی از آن ها را برداشت و در حالی که تو صورت ما تکانش می داد گفت: از این مسخره بازی ها خسته ام. گور بابای حقوق بشر. بگویید بروند کشکشان را بسابند!
3300